کریدور چین–اروپا خط قرمز پکن است!

قطع ناگهانی کریدور ریلی چین–اروپا توسط لهستان، نه‌تنها معادلات ترانزیتی را به‌هم زد، بلکه پرده از اضطراب‌های راهبردی اروپا برداشت و زنگ بیدارباش جدی را برای چین به صدا درآورد.

به گزارش تحریریه، شیه شیائو رونگ(薛小荣استاد تاریخ معاصر چین در دانشگاه فودان و کارشناس برجسته روابط بین‌الملل، بر این باور است که سخنان وانگ‌یی در ورشو نه صرفاً یک هشدار به لهستان، بلکه پیامی آشکار به کل اروپا درباره ضرورت احترام متقابل و حل‌وفصل مسالمت‌آمیز بحران‌ها بود.

هفته‌ گذشته، لهستان به بهانه‌ «امنیت ملی» ناگهان تمامی گذرگاه‌های ریلی خود با بلاروس را بست. این اقدام یک‌باره باعث شد نزدیک به صد قطار و ده‌ها هزار کانتینر بار در مرز متوقف شوند. در شرایطی که چراغ‌های سبز گذرگاه ماواشویچه همگی قرمز شده بود، وانگ‌یی، وزیر خارجه چین، شخصاً راهی ورشو شد و در دیدار رو در رو با مقام‌های لهستانی سه هشدار جدی را به آنان منتقل کرد.

رئیس‌جمهور لهستان، کارول ناوروتسکی، با بالاترین سطح تشریفات از او استقبال کرد. فضای جلسه در ظاهر آمیخته با لبخند و خوشرویی بود، اما پشت آن لبخندها، بازی پنهانی قدرت و کشمکش‌های سخت جریان داشت. اقدام ناگهانی لهستان، در ظاهر متوجه قطارهای باری چین–اروپا بود، اما در واقع اضطراب عمیق راهبردی اروپا را برملا کرد و در عین حال پیامی روشن برای چین داشت: منافع فرامرزی تنها با اتکا به دوستی حفظ نمی‌شود.

کریدور چین–اروپا خط قرمز پکن است!

مقایسه حجم ترافیک قبل (۱۱ سپتامبر) و بعد (۱۶ سپتامبر): تصاویر پل ورشو در گذرگاه بِرست بین بلاروس و لهستان

1. لهستان دقیقاً نگران چه مسئله‌ای است؟

لهستان در ظاهر این تصمیم را به ادامه‌ ماجرای پهپادها و رزمایش مشترک سی‌هزار نفری روسیه و بلاروس ربط داد و آن را تهدیدی مستقیم برای امنیت خود معرفی کرد، اما واقعیت این است که هنوز کسی نمی‌تواند ثابت کند منشأ آن پهپادها واقعاً روسیه بوده است. جایگاه جغرافیایی لهستان حساس و پیچیده است؛ از یک‌سو همسایه‌ بلاروس و اوکراین و خط مقدم جناح شرقی ناتو به شمار می‌رود، و از سوی دیگر عضو اتحادیه اروپاست که به طور فعال در سیاست گسترش ناتو به شرق مشارکت دارد. در عین حال، یکی از شرکای مهم چین در ابتکار «کمربند و جاده» محسوب می‌شود و قطارهای باری چین–اروپا منبع مهمی برای درآمد ترانزیتی و ایجاد اشتغال در این کشور هستند.

با آغاز جنگ اوکراین، نگرانی‌های امنیتی ورشو به شدت افزایش یافت. دولت لهستان تلاش می‌کند با نشان دادن موضعی سختگیرانه، رضایت ایالات متحده را جلب کرده و تضمین‌های امنیتی بیشتری دریافت کند. هم‌زمان می‌کوشد چین را وادار به اعمال فشار بر مسکو کند تا پوتین دست به عقب‌نشینی بزند. در نگاه آنان، بهترین ابزار برای بازی با این معادلات همان قطارهای باری چین–اروپا بود.

اما چنین محاسبه‌ای از همان ابتدا اشتباه بود. وانگ‌یی در دیدار اخیرش به روشنی تأکید کرد: «سازش راه به جایی نمی‌برد؛ همراهی با ببر درنده در نهایت به زیان خودتان تمام خواهد شد.» این سخن بیش از آنکه توصیه‌ای دوستانه باشد، هشداری جدی بود: اگر لهستان بخواهد خود را با سیاست‌های سلطه‌گرانه‌ برخی قدرت‌ها همراه کند، سرانجام بیشترین آسیب را خودش خواهد دید. چین هرگز اجازه نداده و نخواهد داد که در بازی‌های ژئوپولیتیک دیگران گرفتار شود؛ نه در گذشته، نه امروز و نه در آینده.

کریدور چین–اروپا خط قرمز پکن است!

۲. سفر وانگ‌یی به اروپا و سه هشدار رو در رو

آخرین ایستگاه سفر اروپایی وانگ‌یی، لهستان بود؛ انتخابی که به هیچ‌وجه تصادفی نبود. او در گفت‌وگوهایش با مقام‌های ورشو سه جمله‌ کلیدی بر زبان آورد که هر کدام حامل پیامی سنگین و معنادار بود.

نخستین پیام، یادآوری «اصل نخستین روابط دیپلماتیک» بود. وانگ‌یی تأکید کرد که لهستان از نخستین کشورهایی بود که با چین نوپای آن روزها روابط دیپلماتیک برقرار کرد. این یادآوری در حقیقت هشداری نرم بود: رابطه‌ دو کشور ریشه‌ای عمیق دارد و نباید قربانی منافع زودگذر و مقطعی شود.

دومین پیام، ترسیم خط قرمز پکن بود. او گفت «پایبندی به احترام متقابل و در نظر گرفتن منافع اساسی یکدیگر» شرط پایدار روابط است. شاید این جمله در ظاهر معمولی به نظر برسد، اما در شرایط کنونی آشکارا هشداری به ورشو بود که با آتش بازی نکند. قطارهای باری چین–اروپا بخشی از منافع کلیدی اقتصادی چین هستند و تعرض به آنها خط قرمزی است که تحمل نخواهد شد.

سومین پیام، بیان روشن موضع چین در قبال بحران اوکراین بود: «امیدواریم لهستان از منافع بنیادین و بلندمدت اروپا حرکت کند و برای حل‌وفصل مسالمت‌آمیز بحران تلاش نماید.» این صریح‌ترین موضعی است که پکن تاکنون بیان کرده است؛ بحران اوکراین باید با مذاکره پایان یابد، نه با بستن مسیرهای تأمین کالا و اعمال فشار از طریق اختلال در زنجیره‌ تأمین. اگر لهستان بر موضع سخت‌گیرانه‌ خود اصرار بورزد، ممکن است به «دردسرسازِ» اروپا تبدیل شود.

پاسخ ورشو به این سخنان هم بسیار معنادار بود: «ما از رشد و توسعه مداوم چین استقبال می‌کنیم»، «با جنگ تعرفه‌ای مخالفیم»، «مایلیم همراه با چین برای اصلاح حکمرانی جهانی تلاش کنیم.»

به‌خوبی پیداست که لهستان هرچند در کلام مواضع سخت نشان می‌دهد، اما در عمل واقعیت‌ها را می‌پذیرد. این کشور بازار، سرمایه و زنجیره تأمین چین را لازم دارد و اساساً توانایی قطع کامل روابط را ندارد.

این تضاد در رفتار لهستان، بازتاب همان وضعیتی است که سراسر اروپا با آن دست‌به‌گریبان است: در حوزه‌ امنیتی چشم به آمریکا دوخته، اما در عرصه‌ اقتصادی به چین تکیه کرده است. آنها می‌خواهند روی هر دو کشور شرط ببندند، اما در نهایت از هیچ‌یک روی خوش نمی‌بینند.

UIRR - International Union for Road-Rail Combined Transport - Web News

۳. قطع شدن کریدور ریلی چیناروپا؛ چه کسی بیشترین آسیب را می‌بیند؟

پاسخ روشن است: خود لهستان.

باید دانست که نزدیک به ۹۰ درصد قطارهای باری چین–اروپا از خاک لهستان عبور می‌کنند. شهر کوچک و گمنام ماواشویچه طی تنها یک دهه به قلب تپنده‌ی لجستیک اروپا بدل شد و سالانه تنها از راه عوارض عبور حدود ۵۰۰ میلیون یورو درآمد داشت.

اکنون که ورشو خود این مسیر را مسدود کرده، نخستین ضربه متوجه اقتصاد داخلی آن است: شرکت‌های لجستیکی فعالیتشان متوقف شده، رانندگان کامیون بدون بار مانده‌اند، انبارها خالی و بنادر پر از کالاهای تلنبارشده‌اند، و پیش‌بینی می‌شود نرخ بیکاری در شرق کشور دست‌کم دو درصد افزایش یابد.

مسئله مهم‌تر اینکه شرکت‌های چینی هرگز با چنین رفتاری کنار نمی‌آیند. کریدور چین–اروپا از مدت‌ها پیش مسیرهای جایگزین داشته است: می‌تواند از طریق بندر هلسینکی در فنلاند و عبور از دریای بالتیک ادامه یابد یا با تقویت مسیر جنوبی موسوم به «کریدور فرامنطقه‌ای خزر» از راه ترکیه وارد اروپا شود. اگر این مسیرها به‌طور کامل توسعه یابند، لهستان برای همیشه موقعیت «دروازه‌ اروپا» را از دست خواهد داد و آن زمان برای بازگشت دیگر خیلی دیر خواهد بود.

۴. ضدحمله‌ روسیه و بن‌بست لهستان

لهستان تصور می‌کرد با نمایش «ضدیت با روسیه» می‌تواند برای خود اعتباری بیافریند، اما پاسخ مسکو غافلگیرکننده بود: استقرار مستقیم سی‌هزار نیروی مشترک روسی و بلاروسی در مرز لهستان، پرواز بمب‌افکن‌های Tu22M در قالب شبیه‌سازی حمله‌ دوربرد، و آماده‌باش جنگنده‌های MiG31 مجهز به موشک‌های هایپرسونیک کینژال.

شوک‌آورتر از همه، اعلام رسمی روسیه بود مبنی بر اینکه سامانه‌ موشکی بالستیک میان‌برد «اورشنیک» را در بلاروس مستقر خواهد کرد و در جریان همین رزمایش دست به تمرین حمله‌ هسته‌ای خواهد زد.

Ballistic missile fired from Caspian basin marks new phase of war

این دیگر صرفاً یک اقدام بازدارنده‌ معمولی نیست؛ مسکو گزینه‌ هسته‌ای را مستقیماً روی میز گذاشته است. اگر موشک‌های «اورشنیک» در جایگاه‌های عملیاتی قرار گیرند، برد آنها نه تنها سراسر خاک لهستان بلکه شرق آلمان و کل منطقه‌ دریای بالتیک را پوشش خواهد داد. معنای این امر روشن است: جناح شرقی ناتو تقریباً به‌طور کامل در تیررس موشک‌های تاکتیکی روسیه قرار می‌گیرد.

پیام واضح است؛ صبر روسیه رو به پایان است. نمایش اورشنیک هشداری است برای زمین‌گیر کردن لهستان، ایجاد شکاف درون ناتو، و واداشتن آمریکا به این پرسش که آیا حاضر است برای دفاع از سه کشورهای کوچک بالتیک، خود را درگیر جنگی مستقیم با مسکو کند یا نه.

اما پرسش اصلی همچنان پابرجاست: آیا ناتو واقعاً برای لهستان با روسیه وارد جنگ خواهد شد؟ به نظر می‌رسد حتی خود لهستان نیز به چنین احتمالی باور ندارد.

۵. بیداری چین: راه‌های تجاری تنها با قدرت حفظ می‌شوند

در نگاه نخست، چین در این ماجرا ظاهراً طرفی منفعل به نظر می‌رسد، اما در واقع هوشیارترین بازیگر صحنه است. ماجرای لهستان چند حقیقت اساسی را برایمان آشکار ساخت.

نخست اینکه، همکاری اقتصادی بدون پشتوانه‌ امنیتی دوام نمی‌آورد. سال‌ها بر این باور بودیم که «همکاری، صلح را به همراه می‌آورد»، اما تجربه نشان داد مسیرهای اقتصادی که از حمایت نظامی برخوردار نباشند، هر لحظه ممکن است قطع شوند. همان‌طور که حوثی‌ها در یمن توانستند دریای سرخ را قفل کنند و لهستان هم جاده‌ ریلی را بست، ریشه‌ اصلی ماجرا ضعف ما در توانایی‌های برون‌مرزی است. پس باید در گره‌گاه‌های کلیدی نوعی چتر امنیتی ایجاد کنیم؛ نه لزوماً پایگاه نظامی، بلکه اشکال مختلفی از حضور از جمله امنیت، اسکورت و همکاری که قدرت بازدارندگی داشته باشد.

دوم اینکه، تنوع‌بخشی به مسیرها نباید تنها روی کاغذ باقی بماند. چین از مدت‌ها پیش تأکید کرده بود که ابتکار «کمربند و جاده» نیازمند کریدورهایی «امن و پایدار» است. این حادثه نشان داد که توسعه‌ مسیرهای جایگزین ــ از خط جنوبی و مسیر قطب شمال گرفته تا راه‌آهن چین–قرقیزستان–ازبکستان ــ باید شتاب بیشتری بگیرد.

سوم اینکه، منافع برون‌مرزی چین نیازمند «دیپلماسی قدرت» است. دلیل اینکه وانگ‌یی در سفر اخیرش توانست چنین قاطع و صریح سخن بگوید، پشتوانه‌ قدرت روزافزون اقتصادی و نظامی کشور بود. در گام بعدی، تقویت نیروی دریایی اقیانوس‌پیمای چین ضروری است؛ تنها یک ناوگان با توان عملیاتی جهانی می‌تواند تضمین کند که مسیرهای زمینی و دریایی چین از امنیت برخوردار باشند.

چنان‌که نیاکان گفته‌اند: «اگر رابطه‌ای تنها بر پایه‌ منفعت شکل بگیرد، با پایان منفعت از هم خواهد گسست؛ و اگر تنها بر پایه‌ قدرت باشد، با زوال قدرت فرو خواهد ریخت.» در روابط میان کشورها، تنها تجارت و دادوستد کافی نیست؛ قدرت همواره بخش جدایی‌ناپذیر معادله است.

پایان/

۱ مهر ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۰
کد خبر: 33443

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 1 + 2 =